loading...
سرباز ولایت
موسی رجبی رزانی بازدید : 34 شنبه 19 مهر 1393 نظرات (0)

جریان غدیر خم حقیقتی انکار ناپذیر

حديث معروف غدير از جمله روایاتی است که علمای بزرگ از جمله مرحوم علامه امينی (قدس سره الشريف ) مسانيد وطرق اين روايت را به تفصيل در کتاب ارزشمند الغدير ، نقل نموده اند. در کتب تفسير ، حديث و تاريخ معتبر اهل سنت وشيعه ، نقل شده است؛ که آيه تبليغ "يا ايهالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمک من الناس ان الله لا يهدی القوم الکافرين " ( سوره مائده آيه /۶۷ ) در روز هجدهم ذيحجة الحرام سال دهم هجری در راه بازگشت پيامبر خدا و مسلمانان از مراسم حجة الوداع ودر منطقه غدير خم ، نازل شد و خداوند به پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله وسلم )، امر فرمود تا با انتخاب حضرت علی (عليه السلام ) به عنوان امام وخليفه بر مسلمانان ، رسالت خود را به کمال رساند ؛ آن حضرت دستور دادند از جهاز شتر ، منبری درست کردند ودر حضور بيش از يکصد هزار نفر از حاجيان مسلمان ، ضمن ايراد خطبه ای طولانی ، با اختلافی که در کلمات وعبارات حديث وجود دارد ؛ دست حضرت علی را گرفتند و چنين فرمودند : "ايها الناس الست اولی منکم من انفسکم ؟ قالوا بلی يا رسول الله ، قال : من کنت مولاه فعلیّ مولاه ، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله ، وأدر الحق معه کيف ما دار " يعنی ای مردم آيا من از خود شما بر شما اولی نيستم يعنی بر شما ولايت مطلق ندارم ؟ ومسلمانان پاسخ دادند : چرا يا رسول الله، آنگاه پيامبر خدا فرمودند : هر کس که من ولی او بودم علی هم بر او ولايت دارد .

کتاب های زير از جمله کتب معتبر اهل سنت هستند که اين حديث را نقل نموده اند : شواهد التنزيل ج۱ ص۱۸۷ ، الدر المنثور ج۲ ص۲۹۸ ، فتح القدير ج۳ ص۵۷ ، روح المعانی ج۶ ص۱۶۸ ، المنار ج۶ ص۴۶۳ ، تفسير طبری ج۶ ص۱۹۸ ، الصواعق المحرقّ ص۷۵ ، و دهها منبع ديگر از منابع معتبر اهل سنت و تمام منابع معتبر شيعه .

استدلال به حديث غدير :

حديث غدير از معتبر ترين روايات مورد استناد شيعيان است ؛ وهمچنان که اشاره شد ، بسياری از منابع و مصادر معتبر اهل سنت آن را نقل کرده وبه اين واقعه مهم تاريخ اسلام اشاره نموده اند .

چگونگی استدلال به حديث غدير : پيامبر بزرگوار اسلام ( صلی الله عليه وآله وسلم ) زمانی که از حجة الوداع در سال دهم از هجرت وپيش از حدود هفتاد روز از رحلت آن حضرت باز می گشتند ؛ در وسط روز و گرمای شديد در محل غدير خم توقف فرمودند و به مسلمانان نيز دستور دادند در آن جا توقف نمايند و منتظر ماندند تا بقيه مسلمانان نيز به آنان بپيوندند . نوشته اند که تعداد مسلمانان که از حج خانه خدا باز می گشتند حدود يکصد هزار نفر بوده است . در اين شرايط ، دست حضرت علی را بلند نمودند وآن کلام معروف را ايراد فرمودند " من کنت مولاه فعلی مولاه " اما پيش از اين کلام وبنا به نقل بسياری از علمای بزرگ اهل سنت مانند طبرانی ، ترمزی ، احمد ابن حنبل ، ابن حجر و ابن جرير ، فرمودند " أيها الناس أ لست أولی منکم من أنفسکم ؟ "قالوا بلی " يعنی : ای مردم من از خود شما بر شما اولی نبودم يعنی ولايت مطلق نداشتم ؟ و آنان پاسخ دادند : بلی يا رسول الله چنين است و شما بر ما ولايت داشتيد ( اين پرسش پيامبر اکرم (ص ) به آيه قرآن اشاره دارد که می فرمايد " النبی أولی بالمؤمنين من أنفسهم ... ( سوره احزاب/۶ " يعنی پيامبر بر اهل ايمان از خود آنان برتری و ولايت دارد .)

پس از اقرار آنان به ولايت آن حضرت ، پيامبر خدا فرمودند هر کس که من بر او ولايت دارم علی هم بر او ولايت دارد‌، يعنی همان ولايتی که بر اساس آيات قرآن برای من ثابت است ؛ برای حضرت علی هم ثابت می باشد .و به هر صورت پرسش آن حضرت و پاسخ مسلمانان قرينه ای بر مقصود آن حضرت از کلمه "مولی "می باشد .

از سوی ديگر مسلمانان را پس از خستگی شديد از سفر حج ،در گرمای سوزان در آن نقطه متوقف فرمودند تا اين سرنوشت را برای آنان رقم زنند و صرف دوستی ومحبت حضرت علی که اهل سنت از اين حديث استفاده نموده اند ؛ مورد نظر پيامبر خدا نبوده است ، زيرا اين مطلب يعنی دوستی آنقدر فوری نبود که در اين گرما و بيابان ، پيامبرخدا ، مسلمانان را نگه دارند و به آنان بگويند که هر کس مرا دوست دارد علی را هم بايد دوست داشته باشد ! علاوه بر اينکه بارها در قرآن کريم و نيز روايات پيامبر خدا ( ص ) به لزوم وجود دوستی و محبت فی ما بين مسلمانان اشاره شده ودر باره دوستی اهل بيت آن حضرت به ويژه حضرت علی نيز تصريح گرديده بود ، از جمله اين آيه "قل لا أسئلکم عليه أجراً الا المودة فی القربي"يعنی "به مسلمانان بگو من اجری برای رسالتم از شما درخواست نمی کنم مگر دوستی اهل بيتم را "واين موضوع ، چيز تازه ای نبود که پيامبر را به تکرار آن ، آنهم در آن شرايط وادار نمايد.

قرينه ديگری که اعتقاد شيعيان را در خصوص امامت و خلافت حضرت علی ( عليه السلام ) با استناد به اين حديث ثابت می کند ؛ اين است که پس از اين جريان وبنا به نقل بسياری از مورخين ، مسلمانان گروه گروه خدمت حضرت علی می رسيدند وبه آن حضرت تبريک و تهنيت می گفتند و با آن حضرت بيعت می کردند و نقل شده که خليفه دوم ، عمر ابن خطاب نيز خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد :"بخّ بخّ يا ابن أبی طالب أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة "يعنی "بر تو مبارک باشد اين افتخار ای فرزند ابی طالب ، تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمن گرديدی "

با اين توضيح ، روشن است که مسلمانان از اين جريان ، امامت وخلافت آن حضرت را استفاده نموده بودند که به آن حضرت تبريک و تهنيت می گفتند.

اين جريان غدير است که هيچ نقطه ابهامی در آن نيست . اما آنچه در تاريخ رخ داده است و مسلمانان را به سمت وسوی ديگری سوق داده ، به هيچ وجه نمی تواند واقعيت را تغيير دهد و شيعيان با آزادگی و استقلال انديشه، هيچ گاه عقايد خود را با آنچه در تاريخ پس از پيامبر اکرم ( ص ) و توسط برخی از صحابه رخ داده تطبيق نمی دهند و بلکه جريان های تاريخ را با قرآن کريم و سنت صحيح و انديشه های اهل بيت ( عليهم السلام ) محک می زنند وهر آنچه با قرآن وسنت انطباق دارد می پذيرند وآنچه مخالف است را ، رد می کنند. و در هر صورت هيچ گاه نيز در تحليل تاريخ به بن بست نمی رسند و دچار سر در گمی نمی شوند .

شاهد ديگری بر دلالت حديث غدير بر امامت امير المؤمنين ( عليه السلام ) :

علاوه بر شواهد و قراينی که دراين حديث ، بر امامت امير المؤمنين علی ( عليه السلام )دلالت دارد و در يادداشت پيش به آن ها اشاره شد ؛ قرينه ديگری نيز وجود دارد که بر اثبات امامت آن حضرت دلالت می کند و آن نزول آيه / ۵ از سوره مائده است و آن آيه می فرمايد : "اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتی و رضيت لکم الاسلام دينًا ... "يعنی امروز دين شما را کامل کردم وتمام نعمتم را بر شما فرو فرستادم و به داشتن دين اسلام برای شما رضايت دادم .

راويان زيادی از ابو سعيد خدری از اصحاب پيامبر خدا ( ص ) نقل نموده اند که پس از خطبه آن حضرت در روز غدير و بالا بردن دست حضرت علی ( ع ) و معرفی آن حضرت به عنوان ولی و امام و پيشوای مردم ، هنوز مردم متفرق نشده بودند که اين آيه، بر پيامبر خدا (ص ) نازل شد و بنا بر نقل ابو سعيد خدری ، پيامبر اکرم ( ص ) فرمودند"الله اکبر علی اکمال الدين و اتمام النعمة و رضی الرب برسالتی و الولاية لعلی ابن ابی طالب من بعدی ، ثم قال : من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله "يعنی خدا بزرگ است با اکمال دين او و کامل شدن نعمت و خوشنودی پروردگار با رسالتم و ولايت علی ابن ابی طالب پس از من . و سپس پيامبر فرمودند : هر کس که من مولا و پيشوای او هستم علی نيز مولا و پيشوای اوست ، خدايا دوست بدار هر کس که او را دست بدارد و ولايت او را بپذيرد و دشمن باش با هر کسی که با او دشمنی نمايد و يارانش را ياری کن و دشمنانش را رسوا و نابود ساز .

اين حديث و جريان فوق و نزل آيه اکمال ، در منابع زير که از منابع معتبر اهل سنت است نقل شده است :

در المنثور جلد۲ / ص ۲۹۵ ، تفسير ابن کثير ج ۲ / ص ۱۴ ، ۱۳۵ ، شواهد التنزيل ج ۱ / ص۱۵۶ ، کتاب ما نزل من القران تاليف ابی نعيم اصفهانی ، تاريخ بغداد ج ۸ / ص ۲۹۰ ، البداية والنهاية ج۷ / ص ۳۴۹ ، مناقب خوارزمی ص ۸۰ ، و مقتل خوارزمی ص ۴۷ ، و در فرائد حموينی و تاريخ دمشق ابن عساکر نيز نقل شده است .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 83
  • بازدید کلی : 11,384